mano zendegi

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

آخ که چقدر این اطرافیان دل منو شکستن و من دم نزدم. آخه به چی دلم خوشه نمیدونم؟! گندش بزنن این وبلاگو که هیچ خاطره ی خوشی نداریم که بیام توش بنویسم همه ش سختی، همه ش غصه. 

mano zendegi...
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:46

چقدر از این همه حضور خسته‌م. کاش می‌فهمیدی منو. امروز از فرط عصبانیت آرزوی مرگ کردم... تو با خونسردیت داری دیوونه م میکنی... نمیدونم واقعن نمیفهمی یا داری وانمود میکنی؟ بابا خسته م از این زندگی سه نفره بفهم! 

خدایا من جز تو کسیو ندارم که دردامو بهش بگم... خودت یه خرده عقل تو سر این شوهر من بذار که حرفامو بفهمه.... خدایا نذار این عشق بینمون جاشو به فاصله بده... نذار نذار نذار ....

mano zendegi...
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:46

بعد از یه مدت طولانی برگشتم اینجا بنویسم. این مدتی ننوشتم تنها به یه دلیل بود اونم اینکه احساس میکردم بی فایده ست... تا اینکه تو اینجا رو خوندی... تحت تاثیر قرار گرفتی... گفتی نفس نمیتونی بکشی... گفتی mano zendegi...ادامه مطلب
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:46

فردا روز عشقه... ۱۴ فوریه و من برای هفتمین سال روز عشقم رو با تو جشن می‌گیرم‌. توی این سال‌ ها هر سال عشق ما بزرگتر از سال قبل شد و من چیزهای جدیدتری یاد گرفتم... یاد گرفتم عشق آسون نیست و باید براش زحمت کشید..‌ یاد گرفتم عشق واقعا مراقبت میخواد و این شعار نیست... یاد گرفتم عشق فقط مال توی قصه ها نیست... یاد گرفتم آ mano zendegi...ادامه مطلب
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 148 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 9:46

 

حالت تهوع دارم. سرم گیج می‌ره. چشام سیاهی می‌ره. تو دلم رخت می‌شورن.خلاصه میشه اینکه "با تمام وجود غمگینم". وقتی قهر کردی. وقتی جلوی خواهرم و همسرش منو سکه‌ی یه پول کردی و پاشدی رفتی سر شام.

با بسته شدن در پشت سرت تمام درهای دنیا به روم بسته شد.

+با تمام وجود غمگینم.

 

 

mano zendegi...
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 119 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 9:46

179 توی ششمین سالگرد اولین دیوارمون، نه تنها بهترین رفیقمی، بلکه حالا بهترین همسر دنیا هم هستی برام. ممنونم که انقد هوای منو داری و ممنونم که پشتم رو خالی نمی‌کنی. بیشترم ممنونم که اونقد باهات راحتم که همه چیز رو میتونم برات بدون ترس و دلهره واسه ت بگم بدون اینکه ذره ای سرزنشم کنی... یعنی نمیدونی چقد دوست دارم دیگه  ^_^ مرسی که بهم پر و بال میدی و همه جوره باهامی... آخه من قربونت بشم انقد خوبی الهی دورت بگردم بهترینمبرچسب‌ها: سالگرد + تاريخ شنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 0:25 نويسنده رَهـA | mano zendegi...ادامه مطلب
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 18:22

همین امشب که خیلی دلگیرم... همین امشب که بازم خسته‌م... همین امشب که حس سربار بودن دارم.... همین امشب که کنارت نیستم و دلم داره از جاش کنده میشه.... همین امشب که باهات توی پیام درد دل کردم و تو گوش دادی و فقط میگفتی من شرمنده تم.... همین امشب تو به من قول دادی که رفتیم خونه ی خودمون یه مدت راحتم بذاری و ازم نخوای برم بالا.... یه مدت بذاری خودم باشم و در خونه مو ببندم و نفس بکشم.... نوشتم که یادت نره و نزنی زیرش
برچسب‌ها: نامه mano zendegi...
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 18:22

  نمی‌دونم چم شده. همه‌ش دارم بهونه می‌گیرم. دلم گرفته و انگاری خسته‌م. که خسته‌م. امروز کلا روز خوبی رو شروع و سپری نکردم. از اول صبح که رفتم دنبال یک و پونصد وام ازدواج دانشگاه اعصابم ریخت به هم. احساس حقارت کردم که اون همه رو زدن و سگ دو برای این چندرغاز؟ اصلا در شان من بود؟ نبود. تمام روز رو با یه بغضی توی گلوم سپری کردم و دوبار اشک توی چشمام حلقه بست و باز خودم رو کنترل کردم... پس این سختی های من کی قراره تموم شه خدا؟  حالا هم که شب شده گیر دادم روی اینکه چرا هیچ‌وقت ازم عکس نمی‌گیری؟ خدا به خیر بگذرونه این چند روز رو. واقعن طوفانی‌ام.... mano zendegi...ادامه مطلب
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 18:22

ینی یه شب نیس که با بغض نخوابم... هربار یکی چوب لای چرخمون میکنه....  دیگه موندم به کی پناه ببرم؟!؟ به تو خدا؟؟؟ تو واقعن وجود داری؟؟ هی میگم آدم خوبی باشم که قانون جاذبه اثر کنه ودنیا روی خوش بهم نشون بده... هی میگم درست میشه آخری اما کو؟؟ کجاس؟؟؟ چقد دیگه باید تحمل کنم؟؟ اعصابم ریخته بهم مثل روانیا شدم فقط الکی دارم لبخند میزنم.... الکی دادم به Rayzon دلداری میدم و هی گه میخورم میگم درست میشه و براش از خدای بزرگ میگم و از خوبی و از اینکه آخرش خوب میشه و از اینکه بعده سختی آسونیه.... ولی تو خدای بزرگ!! خدای مهربون!!! هر بار منو از دفعه قبل ضایع تر میکنی و هی داری به سختیای ما دامن میزنی .... mano zendegi...ادامه مطلب
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 147 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:25

 

عقد کردیم و مال هم شدیم. درست لحظه ای که عاقد خطبه میخوند توی دلم ولوله بود... دروغ چرا؟ دچار تشویش هم شده بودم که خب طبیعیه... وقتی خواستم بله رو بگم کلی صدام لرزید و نفسم داشت بند میومد.... اما بله رو گفتم... بله رو گفتیم.... بله به هم و نه به هرچیزی و هرکسی غیر از هم...


برچسب‌ها: اولین mano zendegi...
ما را در سایت mano zendegi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rayzonf بازدید : 147 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:25